سکوت فریاد من است | ||
سلام مهربون اینم یکی دیگه از شعرام ،وقتی دلتنگم بهانه ام ترانه ای از بی توبودنه اینم بهانه ای پر از دلیله گریه های من بارها امدنت را از پشت پنجره دیده ام د رخیالم چه سخت بود وقتی صدایی گفت به چه مینگری و من میخواستم بگویم به او دیدی بالاخره امد تا لب به سخن گشودم تو رفته بودی با همان سردی نگاهت چه درد بود نیامدنت من بارها و بارها مردم کنار ان پنجره کنار دلتنگیم نفسهایم بریده اند توانی برای نفسکشیدن نمیبینم همه رنگ است و همه رنگ سیاه من انم که سیاهی شبانم را درسپیدی روزهایم در هم امیخته ام و طلوع اولین دیدارت را به غروبی دلتنگ تر از فاخته بخشیده ام اری فاخته همانی که در سوگ یارش خواند من نیز در سوگ دلم راه به جایی نمیبرم تنهاییم را جشن میگیرم تا تکراری باشد برای رفتنت تا باز خیالی باشی از امدنت محال است که دیگر هشیار باشم من دیوانه ام
[ سه شنبه 89/9/23 ] [ 8:42 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |