سکوت فریاد من است | ||
خیلی وقته دیگه باورم شده تو خیالت موندگارم مثل قبل خیلی وقته تو دلم یه چیزی هست میخوام بگم خیلی وقته ترانه هام همه غصه شده خیلی وقته که صدام خسته شده خیلی وقته که دیگه ندیدمت خیلی وقته که چشام بسته شده اخه بی وفاییم حدی داره به خدا اونم دیگه خسته شده دلکم بسه دیگه شعرات همه پر از غمه دلکم بسه هر کی خونده اونم خسته شده ********************** صدایی می اید *اندکی صبر سحر نزدیک است * من به ان صبر که تو من را به ان میخوانی زجه هایی همه از جنس خموشی زده ام که در ان غم و اندوه پریشان شده است تو به کدامین مرا میخوانی صبر یا سحر من هرشب میبینم که سحر می اید این چنین صبر کجا خواهی یافت شب و خفتن !؟ کار من بیداریست چون که میدانم روزی خدایم را در سحر میجویم در همان لحظه که چشم بد ظلمت کور است در همان حین که عاشق خفته است من صبوری میکنم تا بیاید روزی
[ شنبه 89/10/4 ] [ 9:38 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |