سکوت فریاد من است | ||
نگاهم را ببین با من چه کردی ،ای همزاده تاریکی درونم را ببین اتش گرفتم من مجاله مرحمی هم نیست تو را خط میزنم با عشق تو را گم میکنم با مهر نگاهم رو به فرداهاست نگیر این لحظه هایم را تو کز من مفلوج میسازی برو اسمه تو پیدا نیست رهایم کن که من زندم تو از من مرده میسازی بیا باران بشو ای عشق درونم را پر از گل کن بیا در حسرت یه لحظه ی زیبا تمامه من را از نو کن دگر بگزر تو از جانم کمی هم مهربانی کن سروده زنده عشقم بیا شور من باش در شعرم
بگزار به تصوره لحظه ای ارامش ،خاموش باشم ، تا ببینم شوره عشقم به چه رنگ است ، بگزار در ناپیدا ترین لحظاتم پیدایت کنم که تو خود تعبیر زیبای تمامی شعرهای من هستی،دیگر نمیتوانم از تو و درونت بگویم تو همان کیمیای عشقه محاله من هستی
[ شنبه 89/12/21 ] [ 12:9 عصر ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |