سکوت فریاد من است | ||
سکوتی اینچنین شاید غمم را سرنگون سازد عجب حالی خوشی،شاید که با غم دست و پا می زد فلک بشنوصدای هق هق دل را که در نیمه شب، باز هم در کوی تو را می زد ره می خانه می جویم ز احوال دل غافل کجا آخر شود روزی تو را با جرعه ای تا زد میان قطره اشکم نهان است چشم معشوقم کجا یابم دو چشمانت که عشقم را چنین پس زد حریم خانه ام اتش گرفته از نبودت نازین برگرد دلم ،کاشانه ام این تک اتاق تنگ می سوزد سکوتم را کنون فریاد زن که دیگر بر نخواهی گشت که تا عمر دارد این دل باید از ناله بسوزد [ چهارشنبه 90/6/16 ] [ 6:5 عصر ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |