سکوت فریاد من است | ||
من شکستم تا تو بیش و من چنان هم کم شوم من بریدم تا تو وصل و من خودم کافر شوم بیش تو کار دل دیوانه را دیوانه کرد هم سجودت هم نمازت همچو بت ویرانه کرد در سرای تنگ خانه این دل تنها شکست ای دریغا دل که بر پایت نشست صبح دم اشکی فرو ریخت از ماهتاب جانمان اخر ای وصل و ز من هم دور تر بی خانمان در سرم شور تو دارم در دلم ویرانه ها خوش تر از بویت ندیدم این کجا، افسانه ها باز هم صبحی دگر امد ببین تنها شدم با دل و فکر و خیالت تا کجا بر پا شدم
[ پنج شنبه 90/7/21 ] [ 9:38 صبح ] [ زهره دهقان ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |